سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز اسنک سلام



چقدر جای شکر گذاری دارد که ملت برای ساعاتی هم که شده این تلگرام و.واتس آپ ول کردن به سمت نمایشگاه مطبوعات روانه شده اند اصلا تا همین جاش هم یک موفقیت بسیار بزرگ برای رسانه های مکتوب است.

شکر خدا نمایشگاه بین المللی مطبوعات هم به فضل الهی در تهران در حال برگزاری است و نشریات استان هرمزگان هم طبق معمول در غرفه های اصلی نمایشگاه مشغول پاسخگویی به خیل بازدید کنندگان هستند.

مشکلاتی نظیر اسکان دست اندرکاران غرفه ها هم اصلا وجود ندارد و جمعیت عاشق رسانه و مطبوعات همین طور فوج فوج در حال بررسی فنی و.مو شکافانه  مطبوعات کشور هستند.

مشغول ذمه باشید یک وقت فکر کنید ملت دنبال روزنامه و ویژه نامه و خودکار مفتی  باشند، نه این حرفها که نیست همه آمده اند ببینند کیفیت مطبوعات در سالجاری در چه حدی است.

البته یک عده خیلی قلیلی در حد تعداد انگشتان دست هم می آیند بلکه عکسی با چهار تا آدم سرشناس بیندازند بعد توی اوستاگرام کلی قمپز در کنند، حالا چند تایی هم اومدن  از غرفه های فلافلی و  اسنک فروشی اون ردیف های حاشیه نمایشگاه خوراکی نوش جان کنند.

حالا چند نفر هم توی فاز روشنفکری میان نمایشگاه !! یه عده هم واسه گشت و گذار میان نمایشگاه ، آخه چرا ما همیشه دنبال منفی بافی هستیم!!

چرا از اون چند نفر کارشناس مشهوری  که توی غرفه های اصلی دفتر یادگاری مطبوعات امضا می کنند حرفی به میان نمی اید .

داشتم چی می نوشتم !!

ای وای خودکارم کو!!
هوی عاموو خودکارم کجا می بری !!

بابا این که اشانتیون نیست،  ای بابا سررسیدم کی برد !!

من صد بار گفتم توی نمایشگاه نمیشه مطلب طنز نوشت مگه کسی گوش میده ، چهارشنبه داداش قربونت این غرفه ما رو یه دقیقه بپا من برم ببینم زیر شلواریم نبرده باشند .

کاظم گلخنی . روزنامه دریا


طنز من و این همه خوشبختی



چندی قبل موسسه نظر سنجی خیلی معتبر  گالوپ بعد از سالها تحقیق و تفحص متوجه غمگین بودن مردم ایران شد و اعلام کرد که  مردم ایران بعد از مردم عراق غمگین ترین ملت دنیا هستند .

این عزیزان خجسته که اخیرا متوجه بازخورد جوک های ملت در این زمینه شده اند ، مجددا بی خیال اعتبار خود شده و اعلام کردند که ایرانی ها خیلی هم شاد هستند اما خوشبخت نیستند، ما منظورمان از شادی خوشبختی بود و در ایران هیچ انسان خوشبختی وجود ندارد.

آخه گوزن پس این ملتی که بعد از باختن از آرژانتین ریختن وسط خیابون شادی کردند ، الله اکبر شیطونه میگه ...

به هر حال این احتمال وجود دارد که چند روز دیگر این عزیزان که مجددا حرف خودشان رامجددا  پس بگیرند و اعلام کنند داداش شرمنده منظورم ما ایرلند بود متاسفانه به دلیل غلط تایپی یهویی نوشتیم ایران، شرمنده بخدا دیگه پیش میاد!!


عزیزان دانشمند موسسه گالوپ تصور می کنند هر انسانی مدل غربی زندگی نمی کند بدبخت است .
آنها عمرا خوشبختی یک کارتن خواب هندی را که هفت مرتبه در روز ه یک فیلم را در سینما تماشا می کند و شادمان گوشه خیابان می خوابد  درک نمی کنند.
این عزیزان خوشبختی را همان روابط سرد زندگی های غربی می دانند .

جایی که فقط با بوی  تعفن جسد پیرزن همسایه از حال و روزش خبردار می شوند کعبه خوشبختی هست آن وقت مردمی که در گرمی روابط قومی فوق العاده دارند و کمین کرده برای شادی هر رخدادی از باخت به آرژاتتین بگیر تا برد یک تیم شهرستانی مثل قشقایی دسته جمعی به شادی و شور می پردازند نماد بدبختی است.

به صورت این عزیزان گالوپ یا خیلی ابله تشریف دارند یا هنوز مزه دردناک نیش میلیونی جماعت خوشبخت ایرانی را در  اینستاگرام و گوگل پلاس و فیس بوک نچشیده اند.

جماعتی که بابت یک سوت اشتباه داور  3 میلیون کامنت محبت آمیز نثار فیفا ، فیلا و گودزیلا می کنند.به نظر شما یک جورایی حس خوشی ندارند.


ملتی که اشک مسی ننه مرده رو در آورد، اومدیم  یهویی نیت کرد مزه خوشبختی را به سایت گالوپ نشون بده ، من موندم می خواهید چه غلطی کنید!!

اینکه دوستانه خدمت این عزیزان مغرض فلک زده گالوپی پیشنهاد می کنیم مجددا حرف خود را بگیرید.
اگر هم گنجایش نوازش 3 میلیون کاربر خوشبخت را دارید که حرفی نیست.

البته گاهی نیز این محققان عزیز از سیاست دم میزنند که در ایران چنین هست و چنان اما یادشان می رود که در مدینه فاضله غرب مردم یک عمر است که اسیر یک لابی قدرتمند سیاسی اقتصادی هستند و همیشه دو گزینه برای رای دادن وجود دارد یا باید امثال ترامپ را انتخاب کنند یا باید به هیلاری راهی دهند،  زنی که مسبب بدبختی نیمی از مردم خاورمیانه است.

آری اگر خوشبختی در مدل زندگی غربی و انتخاب دونالد ترامپ خلاصه شده ارزانی خودتان، نخواستیم.

 

کاظم گلخنی. روزنامه دریا


طنز بغام و موسسه مالی اعتباری مبهم



مش معصوم که به تازگی یک موسسه اعتباری در محله ایجاد کرده با گرفتن جشن بزرگی همه ی اهالی را  دعوت کرد .

در این گیرو دار خبرنگار معروف محله بغام از مش معصوم پرسید؛ ببخشید این  یعنی چی که اسم موسسه رو مبهم گذاشتید ، نکنه قصد پولشویی یا اخاذی از مردم رو دارید!!

مش معصوم هم به زور  لبخندی زد و گفت؛ موسسه مالی اعتباری مبهم ، طبق پروتکل های ایزو 2017 از همه استانداردهای لازم بانکی برخوردار است،  مبهم یک نام اختصاری است به معنی موسسه بانکی هر چی من بگم هست.

مش معصوم سپس صداش رو توی سرش انداخت ادامه داد؛ ما در اولین اقدام خود قصد داریم همه سرمایه دارهای آن سوی خلیج فارس را دعوت کنیم و با تشویق این عزیزان به سرمایه گذاری در جهت ایجاد بنگاههای اقتصادی و کارگاههای تولیدی با نیت اشتغال در استان فعالیت کنیم.

بغام بنده خدا که دهانش از تعجب باز مانده بود بعد از کمی تردید گفت؛ این وعده ها چقدر آشنا هستند!!  آهام یادم اومد چند سال قبل یه بنده خدایی که تازه تو استانداری پست گرفته بود همین ها را گفت.

مش معصوم نگاه غضبناکی به بغام کرد و گفت؛ بعدش چی شد!!

بغام ؛ هیچی می خواستی چی بشه خالی بسته بود.

مش معصوم ؛ الان کجاست!!

بغام ؛ الان یه پست بالاتر گرفت. شکر خدا در استان هرمزگان به افراد مستعدی که
در زمینه حرافی و قول های الکی تخصص دارند خیلی بها می دهند.

پیرزن که در حضور مهمانان و اهالی حسابی پکر شده خشم خودش را به زحمت فرو خورد و گفت؛ دوستان زیاد به دل نگیرید بغام است دیگر عقل درستی ندارد.این بشر فقط دنبال سیاه نمایی و شایعه هست.

همین ها هستند که جلوی رشد استعدادهای ناب را در استان گرفته اند .همین ها هستند که مانع تحولات اقتصادی شده اند.

بغام که انگار این حرفها را نشنیده بود با صدای بلندی گفت؛ می خواهی پشت این ادا و اطوارها سرمایه مواد فروش های محله رو پولشویی کنی، دیگه وقاحت هم حدی داره وگرنه تو که تا دیروز داشتی آب میوه و پنیر خارجی قاچاق میکردی!!

با این رسوایی در مهمانی  قشقرقی به پا شد و مش معصوم و افرادش بغام بیچاره را طبق معمول زیر کتک له کردند.

طفلی بغام الان چند روزی هست توی بخش مراقبت های ویژه انباری عمه ملوک تحت درمان هست.اما با این حال خیلی خوشحاله، از قراری مجوز موسسه مبهم در هاله ای از ابهام فرو رفته و باطل شده است.

به قول عمه ملوک کاش هر محله ای چند تا از این بغام ها داشت.

 

گلخنی . روزنامه دریا


طنز پارکبان


پارکبان با پول آمد.

وقتی پای درآمد زایی به وسط بیاد شهرداری بندرعباس همیشه مثل شیر در ردیف اول است.

این روزها با پدیده جدیدی در شهر مواجه شده ایم که پارکبان نام دارد.این عزیزان  سخت مشغول کار هستند و مدام طول خیابان ها را طی می کنند ، یک وقت نکند خودروی بدون برچسب پارکی از دستشان در برود .

جالب اینجاست که نه به خودروهای پارک دوبل کرده کاری دارند، نه به تعمیرکارانی که نبش خیابان های شهر سرگرم تعمیر خودرو هستند اهمیت می دهند و نه به ماشین هایی که در پیاده روها راه مردم را بسته اند !!

وقتی هم سوال می کنیم که پس چی به چیه ، اینکه نه مشکل ترافیک را حل کرد نه نظم و نظامی به خیابان ها داده، می گویند؛ این دیگه بما ربط ندارد ، این موارد به پلیس راهنمایی ربط دارد.

در همین رابطه یکی از پارکبان ها به کلپک گفت؛ شکر خدا نمردیم کلپک هم آدم شد.
ببخشید منظورم یکی دیگه از پارک بان ها بود ، وی گفت؛ حالا دیگه کلپک هم آدم شده ؟

ببخشید اما یکی از پارک بان ها نمیدونم کدوم بود بهم گفت که بایستی همراه هر پارکبان یک پلیس راهنمایی و رانندگی فعالیت کند و به  تخلفاتی نظیر پارک دوبل ، پارک روی پل ، پارک توی پیاده رو رسیدگی کند.

آدم با این توجیح یاد جوک قیف و نفت و پیت جهنم میوفته، یه روز پیت و نفت و قیف بوده کبریت نبوده یه روز کبریت و نفت و پیت بوده کارگرش نبوده... خلاصه اینکه این طرح پارک بان واسه هر کی آب نداشته برای شهرداری عزیز نون داشته و اصل هم همین است و الباقی دگر برای خالی نبودن عریضه است.


طنز وعده های شیرین

وعده های شیرین

به نام خدا ، البته واضح مبرهن هست که هیچ شکر خوری برای بشر شیرین تر از قول دادن نیست.

همین دیروز وعده  خرید یک مانتو برای مادرم جلوی یک فاجعه انسانی را گرفت و بحران که میرفت تا به شرایطی بغرنج تبدیل شود با اقتدار پدرم ، البته با کمی پاچه خواری ، منت کشی و قول و وعده اوضاع سر و سامان یافت.

پدرم خودش چرچیل و  مرد سیاسمتداری می داند او همانطور که سطل ماست از سر و کله اش می چکید بمن گفت ؛ پسرم یاد بگیر در آینده مثل من بشوی!!

البته من نمی خواهم دقیقا مثل پدرم بشوم چون این نصفی شبی در کنار گربه های محله در حال. سیر و سلوک  هست.
با این حال قول دادن بجز  مامانم معمولا برای باقی دنیا همیشه موثر بوده است.
الان همین آقای مو قشنگ برجام را پاره نکرده مخ همه را در آمریکا زد یا مثلا در همین مملکت خودمان قول برداشته شدن تحریم ها همه را بنفش کرد.

خلاصه اینکه اصلا مهم نیست آدم حتما به قولش عمل کند همین که قول بدهید و ملت را هیجان زده کنید بزرگترین خدمت را به جامعه بشری همیشه امیدوار کرده اید.

در همین بندرعباس خودمان هم وعده های شیرین کاربرد زیادی دارد و مسوولان عزیز همیشه با دادن قول های مهم در حال انجام خدمت به مردم هستند ، اینکه نصف بیشتر محلات شهر شبیه حلب هست که هست ، مهم این است که مردم را با قول دادن دلخوش کنیم.

باور کنید هیچ موضوعی برای انسان به اندازه امید ارزشمند نیست از این رو عزیزان بزرگوار مسوول در استان هرمزگان با پی بردن به ارزش حیاتی قول ، دیگر خواب و خوراک را کنار گذاشته و همین طور یک ریز به اهالی محلات قول می دهند، شکر خدا همه نیز با دل و جان این موضوع را درک می کنند و معمولا با یک پوزخند معنا دار این قول ها را گوشه دلشان چال می کنند

کاظم گلخنی .. روزنامه دریا