سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز ملک سلمان به فرنگ می رود

 

طنز
ملک سلمان به فرنگ می رود

مدتی از سفر تفریحی پادشاه عربستان گذشته است و این پیرمرد سالخورده که به بیماری الزایمر مبتلا است همراه با هزار نفر  خدمه و مفت خورهای سلطنتی بعد از کلی بریز بپاش در سواحل فرانسه و مراکش راهی آمریکا شد تا میزان نوکری خود را به اربابش نشان دهد.اما مشکل اینجاست که شیخ سلمان از الزایمر حاد رنج می برد و همین باعث بروز مشکلات فراوانی در روابط دیپلماتیک دولت سعودی با دوستانش شده است. ....
با ورود کاروان اسکورت پادشاه سعودی صدها معترض آمریکایی در حاشیه کاخ سفید فریاد زنان اعتراض خود را نسبت به تجاوز گری و کودک کشی مزدوران سعودی در یمن  نشان دادند.

شیخ سلمان که از دیدن آن همه جمعیت به ذوق آمده بود با وجود تلاش خدمه سرش را از ماشین لیموزین بیرون آورد و فریاد زد؛ سلام اهلا و سهلا ای مردم سفید پوست!! هنوز حرف پادشاه تمام نشده بود که چند تخم مرغ و گوجه فرنگی لهیده به سر و کلاه اش اصابت کرد.شیخ سلمان که مشغول لیس زدن آب گوجه ها اطراف لب و لوچه اش شده بود با خوشحالی داخل لیموزین نشست و گفت؛ این مردم چقدر سخاوت دارند والله خوشمزه بود!!
ساعتی بعد خدمه شیخ سلمان را با لباس تمیز به داخل کاخ سفید بردند.پادشاه که از دیدن اوباما به وجد آمده بود او را در آغوش گرفت و گفت: آه خدای من چه لباس قشنگی تن این گماشته کرده اند.آه این مرد را یک جایی دیده ام ... آهام یادم آمد در مراسم خاکسپاری ماندلا همان مرد هیز است . راستی اسمش چه بود !!؟ بیچاره مترجمین و دیپلمات ها چه بدبختی کشیدند تا طعنه های پیرمرد را به احوال پرسی تبدیل کنند.اوباما هم جز زبان کنیایی و انگلیسی زبان دیگر نمی فهمد .این بود که ولیعهد هزار بار سرخ و سفید شد.
سرانجام با هر بدبختی بود پیرمرد را به زانو نشانده و مجبورش کردند دستان اربابش را ببوسد اما مگر کار ساده ای بود. اوباما که از رفتار پادشاه عربستان متحیر شده بود با تعجب رو به حضار کرد و گفت؛ این مملکت سعودی را اداره می کند!؟ محمد بن سلمان یا همان ولیعهد هم بسرعت سر در گوش اوباما گذاشت و جواب داد؛ نه مستر ،به جان خودت ما یونجه هم بار این نمی کنیم.اگه بدونی تو فرانسه چقدر ضایع بازی در آورد .شکر خدا پول زیادی با خودمان برده بودیم دهان همه را بستیم.مستر خودت که بهتر میدونی بابام خیلی حال روز خوبی نداره اینکه همه بدبختی ها گردن من افتاده است.رئیس جمهور آمریکا نگاهی به ولیعهد کرد و گفت: ما بهترین تجهیزات جنگی را به شما دادیم خیال کردیم واقعا توانایی اشغال یمن را دارید اما شما هم با آن گندی که زدید خودتان که خیلی آبرومند نیستید اما آبروی ما را در دنیا بردید.ولیعهد سعودی هم سر به زیر انداخت و گفت: قربان ارتش ما یک کم خسته هست می فهمی؟ خسته هست ...قربان  بیا بزرگواری کن شما که اسلحه اش رو دادی سربازش هم خودت تقبل کن... به جان عزیزت جبران می کنم ،شاهزاده سعودی سپس دست در جیب دشداشه پدرش کرد و دسته چکی بیرون آورد و گفت: یا اخی شما فقط رقم بگو تا من بنویسیم انشالله که خیر است.اوباما که از رفتار ملک محمد و پدرش متحیر شده بود آهی کشید به معاونش گفت : اینها را ببرید یک کمپی ،مهمانسرایی، هتلی که از اینجا خیلی دور باشد، چند روزی بمانند بعد هم ردشان کنید بروند.اما درست قبل از رفتن مسئولان عربستانی،شیخ سلمان با اشاره دست اوباما را نشان داد و گفت:به این گماشته بگویید چند تا دی وی دی تام و جری هم برایمان بیاورند...چیه ...خوب پولش میدهیم