سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جذاب ترین گزارش میدانی هرمزگان... خودت خار ابی

خودت خار آبی .

گزارشی میدانی از نوشته های دیواری بندرعباس

اگر روزی هوس کردید که با چشم تیزبین یک فعال طرفدار نوستالژی دهه شصتی به دیوارهای محلات شهر نظر بیندازید سرگرمی جذابی برایتان مهیا می شود که تا مدتها با آن کلنجار خواهید رفت.می خواهیم نگاهی به دیوارهای شهر بندرعباس انداخته با دیدار از دیوار نوشته ها، شما را به سفری به اعماق زمان ببریم .به احتمال فراوان شروع دیوار نویسی حرفه ای در بندرعباس به ابتدای انقلاب باز می گردد و هنوز هم آثار شعار نویسی بر علیه رژیم طاغوت در برخی از محلات شهر از جمله محله شهید جعفری و کوچه فرهنگ که محله ای پویا در عصر انقلاب بوده ، قابل مشاهده است.در ابتدای دوران دفاع مقدس نیز شعار نویسی روی دیوارها رنگ بوی دفاع از کیان مقدس کشور و معرفی شهدای شهر را نشان می دهد و معمولا این دست نوشته ها بسیار شکیل تر طراحی و اجرا شده است.البته این روند نیز با پایان دفاع مقدس پایان و در این ایام به حیطه بنرها و نقاشی های دیواری کشیده شد که نمونه آن میتوان به نقاشی های بزرگ تصویر شهدا در حوالی چهار راه دانشگاه گلشهر اشاره کرد .دیوار نویسی فردی و حتی نقاشی دیواری در بندرعباس همانند دیگر شهرها حکایت جالبی دارد برخی از دیوار نویسی ها به شکل رمز آلود تقریبا در تمام محلات شهر دیده شده از جمله آنها جملات معروف « خودت خار آبی» یا « موم مه زن مه وا» می توان اشاره کرد که تقریبا روی دیوار برخی از محلات قدیمی شهر به چشم می آید!! به راستی داستان رمز آلود این دو جمله طنز گونه چیست؟! عشق و عاشقی جوانان دیروز و آه و ناله های شکست های عشقی یکی از بزرگترین مجموعه های دیوار نویسی برخی از جوانان دهه شصت است که هنوز هم بر روی دیوار خانه های قدیمی چشم نوازی می کند. نوشته ها گاهی به طنز است نظیر « موم مه زن مه وا» و گاهی طعنه ی دو پهلوست نظیر «خودت خار آبی » به معنی هر چه با من  کنی عاقبت شرش گریبان خودت را می گیرد و همه حکایت از بروز احساس عاطفی جوانانی است که سعی داشته اند در نبود تلفن های هوشمند و آن همه مخاطب کنجکاو ، همگان از جمله مخاطب خاص خود را از وضعیتی که در آن دست و پا میزنند با خبر کنند.
پل ترو در مقاله ای درباره دیوار نویسی شهر در مجله نیویورک تایمز مگزین نوشته  که دیوار نویسی چیزی جز تخریب اموال عمومی نیست. «پیام های ابلهانه آدم های کم سواد ، خطوط خرچنگ قورباغه ای روی دیوار». در انگلستان هم هنرمندانی از جمله مایکل کرگ همین نظر را دارند. وی می گوید:« نقاشی کردن در و دیوارهای مترو یکی از راه های ترساندن مردم است. بخشی از آن احساس بزرگتری است که در نیویورک به مردم دست می دهد».اما کسان دیگری هم هستند که معتقدند دیوار نویسی  زبان حال مردم سرکوب شده و محروم است. ،دیوار نویسان نیز به نوعی ادعای مالکیت خود را  بر دیوارهای شهر چنین اعلام می دارند!هارکینگ هنرمند24 ساله و فارغ التحصیل از مدرسه هنر نیویورک  که بارها بخاطر خط خطی کردن دیوارها توسط پلیس  دستگیر شد و بعدها پلیس از او به عنوان هنرمند محترم یاد کرد، می گوید:« هنر با چیزی سر و کار دارد که دیده می شود، فرقی نمی کند جذب چشمان مردمانی شود که به مترو می روند یا آنها که به گالری های  هنری می روند.». این افراد معتقدند بافت و زمینه اجتماعی و تم دیوار همان چیزی است که به دیوار نوشته  معنا می دهد» اما فارغ از نظریات غربی ها که شاید چندان سنخیتی با عوالم و عواطف دیوار نویسان دهه شصتی بندری ندارد 
از جمله نوشته هایی دیواری که هنوز برقرار مانده و تاکنون هم ادامه داشته مربوط به خانواده های بد اقبالی است که منزلشان در جوار جایگاه زباله قرار گرفته است در چنین وضعیتی فرد با استفاده از اسپری نوشته بسیار معروف « لعنت بر پدر مادر کسی که اینجا زباله بریزد » را بر روی دیوار حاشیه محل زباله ها می نویسد.البته این لعن و نفرین ها عمدتا جواب نداده و معمولا افراد لاقید بدون رعایت حقوق شهروندی باعث دلخوری همسایگان و زشت شدن چهره شهر می شوند.
از دیگر دیوار نوشته های معروف شهر بندرعباس که با دیگر شهر چندان توفیری ندارد کری های فوتبالی و حکایت قدیمی قرمز و آبی است. این کری خوانی اگرچه امروزه به گروهها و شبکه های اجتماعی کشیده شده ولی تا همین چند سال قبل رقابت بین این دو تیم پرطرفدار با انواع اقسام الفاظ خوب ، بد و زشت  روی دیوارها نیز در جریان بود و طرفداران بسته به سطح فرهنگ و سواد و میزان علاقه جملاتی از جمله « قلب محله فلان به عشق استقلال یا پرسپولیس می تپد» روی دیوارها می نوشتند. از دیگر دیوار نوشته های معروف لوله باز کنی با ذکر شماره تلفن است که مثل بختک بر اکثر دیوارهای محلات خودنمایی می کند و حکایت از اوضاع شماتت بار سیستم
فاضلاب شهر را نشان می دهد. جالب اینجاست که هر چقدر محلات از قدمت بیشتری برخوردار باشند دیوار نوشته بیشتری به چشم می آید و برعکس در محلات جدید مثل  منطقه گلشهر دیوار نویسی بسیار کمتر است اما در مقابل نقاشی های شهری با متوالیانی نظیر  شهرداری و دیگر نهادها ،بیشتر چشم نوازی می کند.
و در آخر این گشت گذار کوتاه شهری باید ذکر کرد که  همه این عواطف ، کری های ورزشی ، تبلیغات شهری و آه و ناله های عاشقانه اگرچه از روی دیوارهای شهر رخت بربسته اند اما سر از قوطی کوچک جادویی راه یافته اند که امروزیها آن را تلفن همراه می نامند و عجبا که جعبه جادویی کوچک به شکل بسیار عجیبی بشر را وابسته خود کرده است.


کاظم گلخنی