سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بندرعباس سامانه پر فشار

گروه تلگرامی محله غلغله اهالی سرگرم بحث کارشناسی درباره لوس بازی سامانه پرفشار بودند.
احمد مرغی نوشت؛  احتمالا این هم لابد زیرمیزی میخواد و همه برایش شکلک خنده گذاشتند.

نیم ساعت بعد بی بی زهرا نوشت: بغام حالا که الحمدالله مدیر شدی بیا لطفی بکن دست این پسر جعفر رو بند کن !!

بغام با حیرت : مادر جان من که مدیر اداره نیستم، حقیر مدیر گروهم.

بی بی زهرا هم شکلک خشمگینی گذاشت و نوشت ؛ من نمیدونم مدیر شدی باید پسر جعفر ببری سرکار !!

بغام نوشت مادر عزیز آخر مدیر گروه که شغل مهمی نیست.
لحظاتی بعد چندین لنگه کفش به علامت تهدید زیر پیام بغام قرار گرفت.
بغام هم نوشت: دوستان بهتر است در مورد رفتار زشت سلفی بگیرهای حادثه پلاسکو نظرات کارشناسی بدهند.

کمی بعد در خانه به صدا در امد.بی بی زهرا با دیدن بغام چند تا چک محکم به صورت مرد بدبخت نواخت و گفت: بی شعور مگه من باهات شوخی دارم وقتی میگم دست پسر جعفر را بند کن بگو چشم.

بعد از رفتن بی بی زهرا ؛ بغام در گروه چند شاخه گل نهاد و نوشت؛ انشالله به زودی پسر جعفر را مدیر گروه می کنم تا خیال بی بی راحت شود. .
ساعتی بعد مش معصوم در گروه نوشت ؛ آقای مدیر ساختمان پلاسکو  که از تلوزیون دیدیم تو بیا چند تا جوک خفن تو گروه بذار که بد رقم حوصله ام سر رفته، بغام هم با نهادن چند شکلک عصبانی نوشت؛ اینجا که جای این مطالب نیست، ما این گروه رو تشکیل دادیم که مشکلات جامعه رو مرتفع کنیم .

باز هم در خانه بغام به صدا در آمد این بار دو طرف صورت بغام متورم شده بود.

داخل گروه پیرزن های محله از جمله عمه اعظم با نام کاربری لوسی 77 مش معصوم با نام کاربری زی زی 73 و عمه ملوک فلافلی با پروفایل دوشیزه جنوب 69 بخاطر گران شدن فلافل  به جان هم افتاده بودند و مدام مطالب مثبت 18 منشوری ارسال میکردند. طفلک بغام دیگر حتی جرات جیک زدن هم نداشت.

خلاصه گروه تا نیمه های شب فعال بود و بانوان سالخورده محله بعد از ساعتها غیبت و فحش دادن و عربده کشی نیمه شب فاز فرهنگی برداشته و در کمال حیرت ،مشغول نقد «کتاب زنانه ممنوع» تنها اثر ترجمه شده نویسنده انگلیسی خانم کارلا جینز بودند و از مرگ این بانوی 94 ساله بشدت غصه دار بودند و مدام پیام می دادند ؛ این که جوان بود،چقدر زود دیر شد.

حوالی ساعت 3 بامداد با اولین رعد و برق ها کاربران گروه که قصد داشتند وارد فاز تجلیل از سامانه پر فشار بشوند که باران سیل آسا امان نداد و برق محله رو طبق یک سنت حسنه قطع کرد.
با قطعی برق شارج موبایل ها یکی یکی به فنا رفت و بغام هم شادمان از رحمت الهی در گروه را بست و با خیال راحت خوابید.