سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بغام قاچاق چی می شود - طنز

  « بغام » قاچاقچی می شود

           

 مدتی است بغام وارد یک شغل نان و اب دار شده است. کنیزو به زنهای همسایه گفته شوهرش بیزنس پارچه و چای می کند اما در حقیقت بغام قاچاقچی خورده پا شده و صبح زود از میناب چند کارتن چای و پارچه به بندرعباس می آورد و بابت هر سفر کاری 60 هزار تومان از کارفرمایش دستمزد می گیرد.

   بغام به هر بدبختی بود با دعای خیر مردم و کمک چند نزول خور موفق به خریدن یک دستگاه موتورسیکلت نو شد .او هر روز دو بار به میناب می رود و روزانه 120 هزار تومان دستمزد می گیرد.بغام دیگر آن ادم سابق نیست و وجدانش هم چندان سخت نمی گیرد دیروز وجدانش بعد از مدتها از خواب بیدار شد و گفت : این مرد در حال انجام شغل پیله وری است همین کار هم می خواهید از این بنده خدا بگیرید! پس این مرد متاهل چه خاکی تو سرش بریزد! دیگر نه دریا رزق بندری می دهد نه صحرا ! ادارات هم که جای از ما بهتران شده پس بیخود غر نزنید.

فکر می کنید رانندگی در جاده میناب اسان است جوابش را بغام شخصا می دهد: نه من اگر از دست ماموران فرار کنم از دست این راننده های فرمول یک که می خواهند روزی ده بار مسافر از بندر به میناب ببرند راه نجات ندارم .خدا را شکر بغام هنوز تصادف نکرده اما داستان به این خیر و خوشی نیست .روز گذشته گله شتری ناگهان در نزدیکی حسن لنگی جلوی بغام سبز شدند. یکی از شترها که لوک مست و منحرفی به نظر میرسید به هیچ شرمی در جاده خاکی به دنبال بغام میدوید .مرد بیچاره هر چه گاز میداد و نعره می کشید بی فایده بود بار موتور سنگین بود و فرار ناممکن ، سرانجام شترنفهم که از دهانش کف میریخت به بغام رسید و در کمال تعجب گفت: ای بابا این که بغام خودمان است! بغام بدبخت که از ترس قالب تهی کرده بود گفت: پ ن پ انجلینا ژولی هستم .اشتر شرمگین سربه زیر افکند و گفت ای بغام تو خود خوب دانی که زندگی مجردی چه سخت است مرا با این حقوق کم و خرج زیاد توان درمان چشمانم ندارم پس بر منت گذار و مرا ببخش که دیگر روی دیدن تو را ندارم . دمی بعد بغام با لگد محکم کنیز ناگهان از جا پرید و گفت : ای شتر تو را بخشیدم تو را بخشیدم کنیز دوباره لگدی به مرد بدبخت زد و گفت :بله دیگه بایدم به زنت بگی شتر ، مردی که دم به ساعت ولو میشه تو این جاده ها بایدم منحرف بشه .کنیز یقه بغام را گرفت و گفت داشتی با کی حرف میزدی تو
خواب ؟. بغام وحشت زده از خواب برخاست و گفت: به دلم بد افتاده 
 کاش به همان شغل سابقم برمی گشتم .کنیزو جیغی کشید و گفت :محال است.تازه می خواهم از دو جای دیگر وام بگیرم یاالله زود برو سرکار !!

    هر وقت به دلتان بد افتاد سر کار نروید همین امروز در واتس اپ گروه کنیزو و زنان فامیل عکسی دست بدست می شد که نشان می داد مردی موتور سوار با یک اشتر تصادف کرده است الحمدالله حال هر دو نفرشان خوب است منتها جنس های قاچاق بغام را ضبط کردند موتورش را به پارکینگ بردند خودش هم دست و دل برگشتن به خانه ندارد و در کنار شتر نشسته و سرگرم پی ام فرستادن است.

 

به قلم کاظم گلخنی