سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضمیمه طنز روزنامه دریا . سیم آخر مذاکره


سیم آخر ، مذاکره


با گم شدن بسته مواد مخدر یکی از زنان معتاد دعوای درون گروهی کارتن خواب ها مجددا در محله  شروع می شود.
طفلک اهالی که از عذاب این قوم شرور حیران مانده اند چه خاکی بر سر کنند.


تا کنون هر ترفندی که مردم محله بکار بسته اند تا از شر این قوم مردم آزار خلاص شوند ظاهرا بی اثر بوده است.

از مسئولان ذی ربط هم ظاهرا نباید انتظار زیادی داشت بندگان خدا مشغول به خدمت به مردم هستند به همین خاطر چندان فرصتی برای توجه به این مشکلات ندارند.

طفلک اهالی محله غلغله حیران از آن همه زباله ای که معتادان کاوشگر نثار آنها کرده اند. بیشتر از این نگران هستند که بچه هایشان با الگو برداری از این قهرمانان مفنگی،  معتاد نشوند.

در این گیرودار یکی از معتادان با دیدن «کله» فریاد کشید ؛ پری پخمه بدو بیا که دزد رو گرفتم ، بعد هم معتادان کارتن خواب دسته جمعی کله ، طفل معصوم را دنبال کردند.

این وسط بغام که از شدت عصبانیت خونش به جوش آمده با چند سطل آب معتادان را متفرق کرد. 
ظاهرا این عزیزان با آب بشدت مشکل دارند.

بغام سپس در محله داد و هوار راه انداخت و مشغول نفرین کردن مواد فروش ها بخصوص مش معصوم طماع شد.
همان موقع احمد مرغی از راه نرسیده فریاد زد ؛ آقای بغام به نظر من بهتره که به جای خشونت راه تعامل و گفتمان را پیشه کنیم و مثل گروه پنج بعلاوه یک با کارتن خواب ها مذاکره کنیم!!

ایده بدی نبود بخصوص که هیچ راه حلی هم برای اوضاع اسف بار محله باقی نمانده بود.

طبق برنامه نمایندگان محله غلغله و نماینده معتادان مشخص و آماده مذاکره شدند، اما همان ابتدای کار نماینده معتادان دبه کرد و گفت یا محل مذاکرات باید در ژنو باشد یا تحریم ها ادامه خواهد یافت!
سرانجام به هر بدبختی بود معتادها با گرفتن پنج هزار تومن به محل مشخص شده مذاکرات راضی شدند و گفتگوها زیر سایه درخت کهور محله آغاز شد.

چشمان نگران تمام محله به محل مذاکرات دوخته شده بود، همه منتظر نتیجه نهایی بودند که ناگهان اکبره شیره ای فریاد زد؛ اوه مستر،  هیچ وقت یک معتاد را تهدید نکنید!!

در خلال گفتگوها احمد مرغی نماینده محله برای لحظاتی روی بالکن خانه مش معصوم رفت و در حالیکه برای مردم دست تکان می داد با خوشحالی گفت؛ گفتگوها خیلی خوب پیش میره، قراره که بیشتر کوچه های محله رو در اختیار معتادها بذاریم تا راحت مواد بکشند ، اونها هم تقبل کردند که دیگه کیسه های زباله رو پاره نکنند و نظافت رعایت کنند!

دقایقی بعد هم نماینده کارتن خواب ها با خوشحالی به سراغ دوستانش رفت و گفت؛ شکر خدا مذاکرات در مسیر درستی قرار دارد، قراره که تا هشت سال اهالی هیچ مزاحمتی برای رفت و آمد بچه ها ایجاد نکنند و از همه بهتر اینکه قراره که با بتن دهن گشاد اون بغام جنایتکار رو  پر کنیم
فقط باید حواستان باشه توی کوچه های یازده و پنج مواد نکشید دیگه الباقی محله هر جا عشقتون کشید دود و دم راه بندازید!!
فریاد شادی کارتن خواب ها به هوا بلند شد .
این وسط مش معصوم و باقی مواد فروش های محله با یک کیسه سیمان به سمت خانه بغام به راه افتادند

اما درست همان وقت ماموران از راه رسیده و مش معصوم و چند مواد فروش همراهش را دستگیر کردند.

از داخل دمپایی مش معصوم طماع نیم کیلو رادیو اکتیو ، ببخشید مواد مخدر بیرون آوردند. 

باز هم مشکل محله لاینحل باقی ماند.
مذاکرات هم شکست خورد و به بن بست رسید اما اهالی با خوشحالی برای مش معصوم که راهی زندان شده بود دست تکان دادند.