طنز آغاز فصل مدارس
انشای هفته
آغاز فصل مدارس
به نام خدا، البته واضح مبرهن است که بچه ها برای رفتن به مدرسه از شهریور پارسال با اشتیاق تمام لحظه شماری می کنند که دوباره مهرماه از راه برسد و با شروع صبح اولین روز پاییز در حالیکه لبخندی توام از سر خوشبختی پهنه صورتشان را پر کرده به سوی مدارس حرکت کرده و در کمال شادمانی سر کلاس ریاضی و علوم مشغول یادگیری درس می شوند.
طبق شنیده ها ،بیشتر دانش آموزان در روزهای آخر تابستان در یک حرکت نمادین با شکستن دستگاههای ایکس باکس و پلی استیشن به مرور کتب درسی سال جدید پرداخته اند،برخی از بچه ها پا را فراتر گذاشته و با نگاه کردن به ساعت ،مدام لحظه شماری می کنند که ساعت شش صبح اول مهرماه کی از راه می رسد تا با آغوش باز به سراغ درس و مشق بروند.پدرم معتقد است که با این همه سرگرمی کامپیوتری ،بچه های این دوره حسابی کیف می کنند.او می گوید شونصد سال قبل که بچه بوده تابستانها با دوستانش عمدتا پوست هندوانه را سوراخ کرده و نخی از آن گذرانده و به عنوان اتوموبیل در کوچه ها مسابقه برگزار می کردند.رینگ بازی هم ورزش مفرح دیگری بوده و کودکان آن دوره چوب لای رینگ های اسقاطی می گذاشتند و شیهه کشان کوچه ها را در می نوردیدند.امروزه وقتی آدم یاد شکل سرگرمی کودکان آن دوره می افتاد احساس خوشبختی مثل ریزگردها همه وجودش را در بر می گیرد. اما باید عرض کنم صبح شنبه همه بچه ها شادمان و خوشحال سوار اتوبوس مدرسه شدند.در مدرسه هم بابای مدرسه با یک وانت پر از شیرینی و میوه از دانش آموزان استقبال کرد.بعد همه ما شادی کنان پشت میز و نیمکت های جدید نشستیم و با رایانه های مدرسه سرگرم تولید علم شدیم .علی همکلاسی من آنقدر علم تولید کرد که مجبور شد نصف آن را داخل گونی کند و به خانه ببرد.بعد هم به استخر مدرسه رفتیم و چون بچه جنوب هستیم و باید شنا را حتما فرا بگیریم ،مربی زحمتکش با دقت مشغول آموزش زیر آبی رفتن شد و ما هم یاد گرفتیم.بیشتر بچه های کلاس ما شبیه بچه های مدرسه والت هستند و همه فضای فکریشان معطوف به درس و مشق است و دوست دارند به گالنی هم کمک کنند.
در زنگ انشا نیز بچه ها بشدت مواظب هستند که تا آقای معلم عزیز را بیدار نکنند.ما بچه های به مدرسه خیلی علاقه داریم.«آقا اجازه ،تموم شد»
معلم چشمانش را باز کرد نگاهی به صورت نشسته و جورابهای تا به تا دانش آموز کرد و با بی حوصلگی گفت: خوبه ،نفر بعدی ، بچه ها یه کم آروم تر بخونید...