سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز شنگول و منگول ورژن 97

 

??گرگه آخرین جعبه پوشک توی نیسان آبی چوپان دروغگو جاسازی کرد بعد هم با احتیاط نگاهی به اطرافش کرد و گفت ؛ تموم شد ، فقط جون کبری سهم منو از فروش دلارها زودتر کارت به کارت کن که الان سه روزه هیچی نخوردم .

 

??چوپان دروغگو هم در حالی که با وانت پر از پوشک بچه به سمت انبار دهقان فداکار میرفت ،با عصبانیت فریاد زد : بابا وضع بازار فعلا خرابه، همه ی دلال ها رو گرفتن ، در ضمن بابت اون گوشت خرها همین دیروز 600 میلیون ریختم به حسابت ، نکبت نوکیسه سیرمونی هم نداره ،

 

??ساعتی بعد گرگه در حالیکه سیگار برگی زیر لب داشت ، از ماشین شاسی بلند سیاه رنگی پیاده شد . گرگه شاد و شنگول در حالیکه کیسه ی پر از علوفه زیر بغل داشت در خانه ی درب و داغانی را زد ، تق تق تق ، منم، منم مادرتون !

 

??شنگول هم از پشت در فریاد زد : برو بمیر بابا ، مادر کجا بود ، پارسال تو فیس بوک با یه شغال بور آشنا شد،  محض گرین کارت ولمون کرد رفت، مادر که نبود همش ولو بود!!

 

 گرگه با تاسف گفت ؛ راست میگی هیچ وقت خونه نبود، شرمنده نمیدونستم ، خب منم منم پدرتون!! 

 

??شنگول:آخه نفهم ، توی کدوم داستانی در مورد بابای ما خوندی! بچه که بودیم گفت میره یارانه بگیره ، دیگه برنگشت، بعدها فهمیدیم با ماده خر پولدار رو هم ریختن رفتن ترکیه !

 

گرگه با حیرت ؛ عجب نامردی بوده ، خب منم منم عموتون!! 

 

??شنگول: عموم قوچی خان  که الان حبس هست، پارسال بچه های جنگلبانی دستگیرش کردن ، میگن جرمش فروش پوست گرگ بوده!!

 

 گرگه با وحشت : واویلا ینی این ملت از پوست گرگم نمیگذرن ! 

خب منم منم دایی تون!! 

 

??شنگول آهی کشید و گفت :اونم دلار که گرون شد از کارخونه اخراجش کردن ، طفلکی معتاد شد ، بچه ها همین دیروز جسدش از تو جوغ پیدا کردن ،

 

گرگه با کلافگی گفت ؛ میگم منگول و حبه انگور خونه نیستن؟

 

??شنگول؛ واسه حبه چند ماه پیش از مولوی یه مدرک فوق لیسانس خریدیم ، بعدشم رفت استرالیا ، میگن توی اردوگاه گینه نو خودسوزی کرده ، طفلک آبجی منگول هم هر روز میره گدایی ، بیچاره توی این تورم و گرونی باید شکم ده راس بزغاله سیر کنه ، شوهرشم گاوه اصلا با ما رفت و آمد نداره، منم که شوهرم تزریقی بود ازش ایدز گرفتم،راستی در بازه بفرمایید!! 

 

گرگه با حیرت :نه مرسی باید برم واقعا متاسفم، راستی اگه کمکی از دست من بر میاد بی تعارف در خدمتم!! 

 

??شنگول: نه دیگه قراره منم خودسوزی کنم برو که یه وقت نسوزی!! 

گرگه در حال دور شدن زیر لب گفت :زنیکه نفهم بچه ها رو ول کرده رفته ، عجب دوره زمونه بدی شده ...

 

??شنگول؛آخ جون،بچه ها بیایید بیرون این بی شعور رفت.

 

#کاظم_گلخنی. طنزنویس