چرا شهرام همایون ابروی پهلوی را برد
چرا شهرام همایون ابروی پهلوی را برد
شبکه های ماهواره ای فارسی زبان عمدتا سیاسی نیستند اما با پخش فیلم های غیرمجاز به نوعی در صدد انحراف جوانان و پر کردن جیب خود هستند .در میان شبکه های ماهواره ای ضد ایرانی ،برخی از مجریان با رفتار لمپن خود چنان مایه تمسخر بینندگان خود را فراهم کرده اند که عده ای به همین نیت به این شبکه ها چشم
می دوزند.
در این بین شبکه کانال وان با مدیریت شهرام همایون و دار و دسته اش یکی از خنده دارترین رفتارهای غیر حرفه ای در عناد با ایران پیاده
کرده اند. شهرام همایون که مدام از سوی مردگان سیاسی سلطنت طلب حمایت مالی می شود با جدیت تمام سعی در اخاذی از برخی از ایرانیان مقیم امریکا دارد.جالب این جاست که گدابازی رضا پهلوی که زبانزد سلطنت طلبان به حدی است که خیری را نصیب این مرد بدبخت نکرده است و شهرام همایون مجبور است دست به دامان معدود ایرانیان ،سازمان های جاسوسی و حتی سفارتخانه های خارجی نظیر عربستان شود.شهرام همایون در یکی از شبها که سرگرم اجرای شوی گدایی بود به قدری از بی محلی همفکرانش ناراحت شد که گفت: آن سالهای جنگ یکبار برای حمایت مالی به نزد سفیر عربستان در امریکا رفتم و انها شرط کمک مالی خود را پذیرش مذهب وهابیت توسط رضا پهلوی دانستند .شخص ترکی فیصل تلفنی موضوع را به من یاداور شد من ماجرا را به رضا پهلوی انتقال دادم رضا پهلوی هم به سرعت از این پیشنهاد استقبال کرد.اما ترکی فیصل که دست پهلوی را خوانده بود شرط را دوباره یاداور شد و گفت: به شاهزاده بگویید باید به شیوه ما دست بسته در مساجد منتسب به ما در امریکا و در مقابل دوربین ها نماز بخواند.این شرط ترکی فیصل چنان رضا پهلوی را غمگین کرد که در کمال تعجب معدود افسران پا در رکابش که همراه شاه معدوم به امریکا امده بودند و حالا جز مستمری دفتر پهلوی درامدی نداشتند اخراج کرد و گفت: ما نان مفت نداریم.شهرام همایون در ادامه گدایی برای براورده کردن به اصطلاح پرداخت ماهانه به ماهواره هاتبرد با خشم و خروش چنان چهره اش سرخ شد و فریاد زد که دستمایه طنز برنامه بسیار پر بیننده « ماهواره » مهران مدیری شد.در این گیرودار خنده بازاری از سوی تماس گیرندگان اغاز شد و این جوش و خروش همایون ساعتها مایه تفریح بینندگانش شد.جالب اینجاست که این قضیه هر ماه تکرار می شود.بعدها در کتاب خاطرات انصاری از نزدیکان فرح پهلوی که تا مدتها حسابدار این خانواده بود به این ماجرای خفت اور اشاره واضحی شد و عنوان شد خسیس بودن رضا پهلوی چنان زننده بود که معدود افسران وفادار به پدرش را به بهانه کمبود منابع مالی اخراج کرد.این اقدام برای این افراد مسن به حدی سخت بود که برخی از انها را به افلاس و فعلگی و حتی گدایی انداخت و برخی از انها در خیابانهای نیویورک در اوج ذلت و نداری جان دادند.فیلم خانه ای از شن و مه محصول هالیوود دقیقا به این قضیه اشاره کرده است .در این فیلم یک سرهنگ پلیس ایرانی مقیم امریکا در اوج فقر و نداری به کار عملگی می پردازد و سرانجام خودکشی می کند.
نویسنده کاظم گلخنی