خارخاسک

خبر بسیار کوتاه ولی بشدت تاثیر گذار بود، غلومک برای زنش ماشین خریده است، همین یک جمله که اول بار از کانال تحولات مهم محله، منتشر شده بود، ذهن همه را در محله غلغله مشغول کرده بود.
خانم ها هر جا همدیگر را می دیدند اول یک مشت خفت بار شوهران  خودشان میکردند بعد هم با تعجب ،حیرت و حسادت از اینکه چطور غلومک فلافلی توانسته برای همسرش ماشین بخرد به رایزنی می پرداختند.
نتایج این رایزنی های کارشناسی شده بدین شرح بود؛
غلومک مواد میفروشد( رایج ترین تهمت  که برای همه اقشار کاربرد دارد)
غلومک وارد کار قاچاق شده است( این تهمت کاربرد جغرافیایی دارد و برای مناطق مرزی تاثیر گذار است)
غلومک از چین فلافل تقلبی وارد می کند.
غلومک لای فلافل هایش گوجه نمی گذارد.
غلومک دزد هست و شبها از دیوار مردم بالا میرود، غلومک رانت خوار شده، در اسکله غیر قانونی تردد دارد، عوامل موساد به خانه اش رفت و آمد می کنند، با دشمن همکاری می کند و ...
البته یکسری تهمت دیگر هم برای غلومک منتشر شده که متاسفانه قابل انتشار نیست، خلاصه اهالی کاری کردند که جلسه ای با دستور کار « غلومک از کجا اورده ای» تشکیل و همه اهالی بخصوص مردهایی که از طرف همسرانشان به پخمگی و بی عرضگی متهم شده بودند به اخراج این خیانتکار ،سارق ، قاچاق چی رای دادند.
سر شبی غلومک هن هن کنان چرخ دستی فلافلی را هل میداد و به سمت خانه میرفت که با نگاه غضب آلود اهالی مواجه شد، از بغام این مرد پاکدست محله هم خبری نبود( قرار نیست که همیشه و همه جا حضور داشته باشد) سرانجام احمد مرغی غیض کنان فریاد زد؛ حالا دیگه کارت به جایی رسیده که واسه خانومت ماشین میخری!!
پشت بندش اهالی همه هر جور برچسبی که فکرش بکنید نثار غلومک بینوا کردند.
غلومک مرد شوخ طبعی است ذاتا اهل درگیری نیست این بود که راهش کشید همان طور که می خندید گفت؛ این دمپایی خریدن روز زن هم مکافاتی شده ...و‌ رفت و کل محله را شرمنده کرد.
شهین زن احمد مرغی نگاهی به جمعیت شرمنده کرد و گفت؛ انگاری توی حیاط خانه اش به شوخی گفته ؛منیژه جان بیا که برات ماشین خریدم ،کاش اونی که گوشش اینقدر خوب شنیده ،چشم کور شدش هم دمپایی ها رو می دید.
و حالا زبان بازی جماعت ضایع شده؛
بابا اصلا مگه ماشین خریدن جرمه !!
انشالله که صاحب بنز اخرین سیستم بشه ما که بخیل نیستیم.
انشالله سال دیگه روز زن منیژه خانم پژو کادو بگیره ...
والله منیژه خانم لیاقتش خیلی بیشتره...