بازگشت یرقان
تحلیلی کوتاه از تلاش رسانه های زرد و لزوم بهره گیری از سواد رسانه ای
برای جذب بیشترین مخاطب باید به سطحی ترین جذابیت ها پرداخت، این شعار رسانه های زرد از دیروز تا امروز است.
جراید زرد
اصطلاح زرد در عصر حاضر تنها معطوف به جراید نمی شود، جرایدی چند دهه قبل با پیگیری اخبار و حوداث اجتماعی، به زندگی هنرپیشه ها و افراد معروف سرک می کشید، چند قصه و حکایت رمانتیک منتشر می کرد در مورد سگ مورد علاقه فلان هنرپیشه هالیوودی تحلیلی جانانه داشت و نهایتا با چند قطعه شهر نو و تعدادی جوک آبکی، فال روزانه سر ته مجله را می بست.
سینمای زرد
در حوزه سینما نیز فیلم های زرد صاحب بیوگرافی بلند بالایی هستند، تولید بیش از چهار هزار فیلم با مضمون های بسیار پیش پا افتاده بزن بزن در کافه بخاطر رقاصه، در قبل از انقلاب نمودی از این مدعاست.
فیلم هایی که صرفا با یک داستان فانتزی به رقص و آواز در کاباره ها ختم میشد و بار معنایی آن فقط سود زیاد تهیه کننده ها و خوشی آنی جوانک های گرفتار در توهم بود.
این جریان بعد از انقلاب دچار رخوت شد ، اما از اواسط دهه هفتاد برخی از نظریه پردازان و منتقدین با این دستاویز که تعداد خوانندگان و بینندگان حوزه جراید و سینما تحلیل یافته به تشویق انتشار {جراید زرد} و تولید {سینمای بدنه} پرداختند.
بازگشت یرقان
محتوای کلی این تولیدات تغییری نکرد، در جراید زرد باز هم شایعه طلاق و ازدواج هنرپیشه ها تیتر اول شد، تیترهای صفحه یک نیز به اخبار نزاع و قتل اختصاص یافت، تحلیل ها به سمت سبک زندگی غربی و نحوه نگهداری سگ و گربه در آپارتمان ها رفت، صفحات دوم و سوم هم به آخرین اکران های سینمای بالیوود و هالیوود پرداخت و سوژه های جذابی مثل فال قهوه و جن گیری همچنان در این جراید بازار داغی داشت.
در صنعت سینما نیز تولیدات زرد رواج یافت، فیلم هایی که با گذشت زمان بی محتوا تر از گذشته با الگو گیری از غرب بیننده را در یک رویداد سیاه اجتماعی بر سر دو راهی می گذاشت، اصطلاح پایان باز رایج شد و بدنه عاشق سینما به تدریج از سینمای معنا گرا نظیر آژانس شیشه ای دور شدند و آرام آرام با فیلم های که روایتگر تلخ ترین موقعیت اجتماعی یعنی خیانت بود، مواجه شدند.
خیانت، دروغ، فساد به بهانه ه اینکه در دنیای واقعی شیوع دارد به جبر وارد محتوای فیلم ها شد، روایت های شاد و کمدی نیز به چند مجلس عروسی و رقص و آواز منتهی شد و یکباره موسیقی پاپ جزو لاینفک سینما شد.
با وجود سر برآوردن شبکه های اجتماعی در فضای مجازی ، دانلود و فروش قاچاقی فیلم ها و پخش بدون سانسور فیلم های خارجی در ماهواره ها، سینمای بدنه به رشد خود ادامه داده است .
سینمایی که بعضا با خلق داستان هایی که باید یک قشر خاص شامل کم سوادهای روشنفکر نما را راضی کند به تولید آثار ضعیف که بی شباهت به فیلم فارسی ها قبل انقلاب نیست چهار نعل موفق می تازد ، در حالیکه سینمای معنا گرا، دفاع مقدس و ارزش گرا و اخلاق محور در انتهای جدول رده بندی این رقابت فرهنگی قرار دارد.
گسترش ویروس زرد
بعد از رواج نشریات زرد و سینمای زرد اینک سکاندار ترویج پوچ گرایی بدست تعدادی از شبکه های ماهوارهای فارسی زبان افتاده است. تعداد کانال های زرد که یکسره سرگرم ترویج سبک زندگی غربی و کهنه جلوه دادن سبک زندگی شرقی، سنتی و اسلامی هستند به بیش از 70شبکه ماهواره ای میرسد که البته گروه جم با 50شبکه در صدر این خیانت بزرگ قرار دارد.
هیولای زرد مجازی
با رواج شبکه های اجتماعی بخصوص اینستاگرام فعالیت زرد رسانه ای در قالب تصویر، فیلم کوتاه و تابلو نوشته به اوج رسیده است و این روزها اگر کاربر با سواد رسانه ای آشنا نباشد به راحتی فریب جذابیت های ظاهری رسانه های زرد را میخورد.
فعالیت زرد در اینستاگرام عمدتا هدفمند و با دو محور درآمدزایی و اجرای مقاصد بنیادهای تحقیقی غربی نظیر جورج سورس صورت میگیرد، نشر تصاویر دختران مدلینگ ،نشر فرهنگ بی حجابی، نشر تصاویر ابتذال، رواج خرافه گرایی، بی دینی از جمله این اقدامات است.
رسانه زرد امروز جوان را مجبور می کند تا برده وار پای پست های عموما بی محتوای برخی از ستارگان هنر ، هنرپیشه ها و ورزشکاران، تمجید و تملق و حتی ناسزا نویسی کند در حالیکه سواد رسانه ای اجازه نمی دهد تا فرد اوقاتش را صرف مشاهده تصاویر هنرمندان کند، سواد رسانه ای به جوان می فهماند که به جای مشاهده یک فیلم در یک شبکه ماهواره ای که با تبلیغات مابین آن حدود 6 ساعت زمان گرانبهایش به هدر میدهد به مطالعه کتب و فعالیت ارزشمند بپردازد و با شناخت این قبیل بیراهه ها عاقلانه زمان خود را معطوف به امری کند به دانش و شعور وی اضافه نماید.
سواد رسانه ای مهم تراز نان شب
رسانه زرد امروز بخصوص در فضای مجازی جوانان را به سبک زندگی غربی تشویق می کند، نماد این زردی پلشت، شبکه ماهواره ای من و تو است. این شبکه همراه با دهها شبکه فارسی زبان با همه امکانات خود در حال ترغیب جوانان به زندگی غربی هستند.
داشتن سگ، پیگیری کنسرت خوانندگان غربی، تشویق به بی حجابی، الگو گیری از پدیده ازدواج سفید ، منطقی جلوه دادن همجنسگرایی از مضامین رسانه های زرد مجازی و ماهواره ای است.
آنچنانکه مانوئل کاستلز میگوید: « کاربران مجازی در یخبندانی گرفتار شدهاند که سرمای فضای مجازی، امکان حرکت بهسوی هویت واقعی را برایشان سد کرده است.
بسیاری از دارندگان هویت مجازی (خردسال و نوجوان) درمعرض شدیدترین آسیبهای ناشیاز سقوط به چاله یخیاند؛ چراکه آنان نهتنها به قدرت تشخیص هویتهای واقعی و غیرواقعی نرسیدهاند؛ بلکه هنوز دربرابر حرکت خزنده و تاثیرگذار تدریجی برخی پیامها، آگاهی ندارند.
?
نویسنده متذکر شده:هویتهای مجازی شکلگرفته در عمق چاله یخی بهقدری سرگرم میشوند که متوجه سرمای این گودال عمیق نشده و فکر بازگشت به هویت واقعی را ازدست میدهند و این بهتدریج فاصلهگرفتن از هویت فردی، ملی و قومیاست.
علم ارتباطات، برای نجات از رسانه های زرد یا همان گودال یخی چارهای دارد و آن، تجهیز به سواد رسانهایست؛ بنابراین، کاربران علاقهمند به داشتن هویت مجازی، قبلاز سقوط و گرفتاری در چاه بی هویتی باید سواد رسانهای را بیاموزند.
هریک از ما، درجاتی از سواد رسانهای را داریم؛ اما کسی نیست که سواد رسانهای او در حد صفر باشد یا کامل باشد.
ایننوع سواد همچون اقیانوس بیانتهاست که نمیتوان عمق مشخصی برای آن، تعیین کرد. تاثیر رسانه زرد خزنده است. بسیاری از ما به آن اهمیت نمیدهیم و سواد رسانهای را از زندگی خود حذف میکنیم؛ درحالیکه چنین سوادی ما را از پشت پرده خروجی فضای مجازی آگاه میکند.
نوشته کاظم گلخنی، روزنامه نگار هرمزگان