طنز بغام و گدای زبل
ساعت از 2 بعد ظهر گذشته ، هوا بس ناجوانمردانه گرم است ، متاسفانه طبق شنیده ها خورشید هم با بندرعباس پدرکشتگی دارد.اینکه اصلا نمی شود ساعت 2 بعدظهر بندرعباس را با چند خط تشریح کرد ، خودتان یک چیز داغ را به شعاع ابدیت تصور کنید.
و در این میان
بغام با سر و صورتی خیس از عرق وارد کوچه شد، طبق معمول احدی در محله دیده نمیشد ،فقط صدای کولرها بود که آدمی را منگ هرم و حرارت پس زمینه اش می کرد.
هنوز بغام وارد منزلش نشده بود که گدای قلچماقی جلوی راهش را سد کرد و گفت؛ بده در راه خدا ، گدا دوباره و این بار قاطع تر گفت؛ بده زود باش عمو که تو این گرما اصلا حوصله بحث ندارم!!
بغام با غیض به هیکل گدا اشاره کرد و گفت؛ مرد حسابی تو اگه عراق بودی بجای تانک ازت استفاده می کردند ، حالا تو این گرما مزاحم شدی بجای التماس و خواهش ، زور میگی!
گدا هم عصبانی شد و فریاد زد انگار تو زبون خوش حالیت نمیشه الان کاری به سرت در میارم که دیگه به زیر خط فقر توهین نکنی!!
گدای نره غول سپس مقداری سس گوجه فرنگی روی سر و صورتش پاشید و فریاد زد ؛ آهای خونه دار و بچه دار گوشیتو ور دار بیار ، آهای روشنفکرهای جامعه مدنی که اینستاگرام دارید به فریادم برسید!!
بعد از گذشت نیم ساعت از وقوع این جنایت، نتایج زیر حاصل شد:
کتک خوردن بغام توسط حامیان اقشار کم درآمد و اهالی انسان دوست محله
پرداخت 100 هزار تومان غرامت از جیب بغام ظالم به گدای مظلوم
،خوردن نهار بغام توسط گدای رنج دیده
زدن دو جفت کشیده آبدار به بغام ننه مرده
( توضیحات ،به سبب دیر رسیدن مش معصوم و نبود ویدئو چک بغام مجددا کتک خورد.)
جمع آوری مبلغ پانصد هزار تومن وجه نقد توسط خیرین محله و اهدا به گدای رنج دیده ،
لازم به ذکر است که در پایان این مراسم و بصورت مخفیانه 200 هزار تومان از مبلغ فوق کسر و به بانو مش معصوم پرداخت شد.