سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز انشای هفتگی


به نام خدا البته واضح و مبرهن است که ما کودکان دهه هشتادی هم مثل نسل های قبلی گوشه چشمی به مشاغلی نظیر پزشکی داریم، ولی اینجانب به عنوان یک آقازاده  معتقدم پزشک عمومی نون توش نیست!!


به همین خاطر دوست دارم  در آینده متخصص سرطان شوم و سعی خواهم کرد به عشق کشورم و مردم سرزمینم و با رهنمودهای مالی و معنوی حاجی پاپا در یک دانشگاه اسم و رسم دار شهر آتلانتا یا بوستون درس بخوانم، باور بفرمایید به جان پاپاحاجی اصلا هدفم گرفتن گرین کارت و اقامت نیست و قول می دهم مثل بچه آدم فقط حواسم به درس و دانشگاه باشد و شب ها نیز اصلا پایم به دیسکو و کلوپ نمی گذارم.

اصلا چه معنی می دهد دانشجوی ایرانی برود ولگردی !!

حاجی پاپا قسم خورده گفته بفهمم رفتی دیسکو  تیکه تیکه ام می کند ، آخر حاجی زیاد خارج رفته و همه جای لاس وگاس را بلد هست 
حاجی پاپا قول داده در جهت خدمت به مردم  بخصوص قشر مستضعف یک کلینیک فوق تخصصی در خیابان جردن تهران برایم بخرد.

البته از بابت مریض هم با وجود این فست فودها و گرد و غبار ، دود ماشین و دیگر بدبختی ها اصلا نگران نیستم، مردم ما خیلی با معرفت هستند و اصلا نمی گذارند پزشکان متخصص بیکار شوند و هی سرطان می گیرند.

این هم که می گویند سرطان اول ثروت آدم را می برد بعد جان آدم  ،بیشتر تبلیغ رسانه های استکبار جهانی و مزدوران قلم بدستشان هست، آخر ویزیت صد هزار تومانی خیلی زیاده !؟ نه خدا وکیلی خیلی زیاده !! بدبخت تو اگه می خواستی توی یه جشن تولد کلید یه ب ام و کادو بدی چه غلطی می کردی !؟

اصلا تو که پول نداری بیخود کردی سرطان گرفتی !!

من ده سال توی ولات غربت دود چراغ خوردم، حالا یه کاره اومده میگه تخفیف بده، یاالله تا زیر کتک لهت نکردم، همه پول ویزیت بده ... 
انشا تمام شد اما طفلک معلم که نزدیک بود یقه پیراهنش پاره بشه حیران و هراسان چند تا اسکناس کف دست آقا زاده گذاشت و جیغ زنان از کلاس فرار کرد.