سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز بیچاره بهره وری

طنز کلپک سلام روزنامه ندای هرمزگان
بیچاره بهره وری همیشه مقصر


بیکاری بد دردی هست خدا نصیب هیچ مارمولکی نکند، دوستی دارم که هر روز صبح زود سر کار میرفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد و با دقت تمام مشغول شکار مگس برای صندوق ذخیره میشد  و روزی یک کیسه مگس برای صندوق ذخیره جمع میکرد.خیلی هم از کارش راضی بود.
رئیس صندوق که یک شغال بود از اینکه می دید کلپک می تواند بدون ناظر و مراقب کارش را به نحو احسن انجام دهد بسیار متعجب بود. بنابراین سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در نظارت داشت با حقوق بالا  استخدام کرد تا این موضوع را بررسی کند.

اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. سوسک دو خانم قورباغه هم به عنوان منشی و ماشین نویس( با روابط عمومی بالا )برای دفترش استخدام کرد ، او همچنین برای  مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی سوسک درشتی که شایع بود فامیلش هست  استخدام کرد.
کل این سیستم با حقوق مکفی و اضافه کار، فعالیت مارمولک زحمتکش صندوق ذخیره را زیر نظر گرفت.
شغال هم که فامیل دور سوسک بود از گزارشات این حشره  لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید صندوق ذخیره را توصیف می کند تهیه کند که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند.

شغال قصد داشت  از این نمودارها که عمدتا غیر وافعی بود برای راضی کردن هیات مدیره استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد. او از یک حلزون نیز برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.

کلپک بیچاره  که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود از این حد کاغذ بازی افراطی و جلساتی که بیشتر وقتش را هدر می داد متنفر شد پس شروع به گلایه و شکایت کرد. شغال هم به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مارمولک در آن کار می کرد معرفی کند.
این سمت به جیرجیرک داده شد. اولین تصمیم جیرجیرک خرید  یک سیستم دوربین نظارتی جنگلی با هزینه بسیار سنگین بود هدف جیرجیرک زیر نظر گرفتن مارمولک بدبخت زحمتکش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.حالا  اداره صندوق ذخیره که مارمولک در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه برای هم زیر آبی می رفتند.

در این زمان بود که جیرجیرک، شغال را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد. با مرور هزینه هایی که برای اداره  می شد، میتوان فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است.

بنابر این شغال  ،الاغی  که مشاوری شناخته شده و معتبر بود برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود. الاغ هم سه ماه را در آن اداره گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: «تعداد کارکنان زیاد است».
شغال هم مارمولک زحمتکش را اخراج کرد و الان اداره صندوق ذخیره، بدون هیچ ذخیره ای هنوز پا برجا و حجیم تر از قبل فعال است.