سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طنز روزهای خوش کشاورز هرمزگانی

 

کسی که شب یلدا بسیار خوشحال بود کشاورز صیفی کار شرق هرمزگان بود.

کسی که دم به دقیقه الگوی کشت پر سود و منفعت به کشاورزان استان میدهد ، مروجان و کارشناسان جهاد کشاورزی هرمزگان بودند

کسی که سر موقع موسم کشت وام به کشاورز هرمزگانی داد بانک ها بودند.

کسی که در کمال انسانیت و بزرگواری محصولات کشاورزان شرق استان را به بهترین قیمت خریداری کرد دلال بود.

کسی که با بازاریابی مناسب همه محصولات کشاورزان هرمزگانی را به دورترین شهرهای کشور فرستاد جهاد کشاورزی بود.

کسی که این روزها راه می رود و پول خرج می کند کشاورز هرمزگانی است.

کسی که حواسش به همه جای استان هست و بانی این توفیق بزرگ است شخص جناب استاندار است.

کسی که شب یلدا هندوانه کشاورز هرمزگانی را قاچ کرد و گفت ؛ خدا برکتش بده ، فقط رویا بود.

آن گوجه ها له شده در جاده ها و اشک جانسوز کشاورز هرمزگانی هم لابد سیاه نمایی بود.


طنز خاک را گل نکنید

عمه ملوک با اشاره به بغام زیر لبی گفت؛ باورت میشه ، باز مش معصوم داره کوچه رو از بالا تا پایین تا جارو می کنه!!
بغام با حیرت گفت؛ پس این قضیه قاچاق خاک زیر سر مش معصوم هست!

ملوک که سرگرم آماده کردن فلافل بود خندید و گفت؛ تا چند سال پیش طی یه قرارداد  رسما خاک کشاورزی چند تا استان اون طرف تر رو می فرستادند امارات ، اینجور که شنیدم انگاری شیخ نشین ها خاک ها رو برای توسعه جزایر توریستی دوبی استفاده می کردند.

بغام با تعجب گفت ؛ پس چطور خانم ابتکار حالا اعتراض کرده ؟
عمه ملوک فلافلی بدست بغام داد و گفت؛ واضحه ، چون به سازمان تحت امرش مربوط نمیشه خواسته یه نیشی به سازمان مراتع و جنگل های منابع طبیعی و جهاد کشاورزی بزنه، البته این قضیه فقط خاص قاچاق خاک صنعتی جزیره هرمز نیست، الان چند نمونه خاک صنعتی  از خراسان صادر میشه که تجار عرب کیلویی ده هزار تومن ناقابل از فروشنده ایرانی خریداری می کنند و کیلو هفتصد هزار تومن به کارخانجات کاشی سازی اروپایی می فروشند.

بغام که از اشراف عمه ملوک به این قضایا دهانش باز مانده بود به زحمت فک آویزانش را جمع کرد و گفت؛ الان من نفهمیدم خاک صنعتی قاچاق میشه یا خاک کشاورزی؟

عمه ملوک هم نیش خندی زد و گفت؛ خوب این دیگه پرسیدن نداره هر دو تاش مشتری های دست به نقد داره ، الان که سخت گیری میشه قاچاق چی ها هم وارد تر شدن و خاک رو به بهانه صادر کردن گلدان گل و نهال به اون طرف خلیج فارس می برند.
بغام با نگرانی گفت؛ حالا تکلیف چیه، چیکار باید کرد؟
عمه هم مش معصوم طماع که سرگرم به توبره کشیدن خاک بود نشان داد و گفت؛ اینو دیگه من نمیدونم اما خاک داره قاچاق میشه،  به نظرم جواب این سوال را باید خانم ابتکار و باقی مسوولان بدهند.


طنز بر اب رفته

؛ بنام خدا، جلسه رسمی مزایده فروش کارخانه حلب آل آغاز شد.

؛ همه تشریف آوردند؟
؛ بله آقا
اما ما که همش 3 نفریم !
؛ مش صفر آبدارچی هم هست می شویم 4 نفر، خواهشا زود کلک را بکنید برود پی کارش

؛ بعله آقا ، من شنیده ام موقع عقد قرارداد ترکمنچای که نصف مملکت به باد رفت همش دو نفر زیر قرار داد امضا کردند حالا اینکه یک مجتمع ورشکسته درب و داغان هست.

؛ خدا نگذره از اون مدیریتی که مجتمع به این عظمت رو به خاک سیاه نشوند،  اینقدر بدهی به بار آورد!
؛ آقای محترم چرا مهمل می گویی مملکت در تحریم بود خوب وقتی مواد اولیه نیست من چه گلی به سرم باید میگرفتم.تحریم هستیم می فهمی تحریم !!

؛ آقا خدایی عجب مردانگی کردی که با وجود تحریم ها باز هم دل به دریا زدی و دوباره می خوای بدون حمایت دولت مدیریت کارخانه را بدست بگیرید.

؛ چیکار کنیم داداش وظیفه امثال من خدمت در جبهه اقتصادی هست.اگه خدا قبول کنه نیت کردم به مجردی که سند بنام زدیم بزرگترین تحول اقتصادی در هرمزگان اجرا کنم.

مش صفر ؛ آقا جان عزیزت فقط بچه ها رو تو این زمستونی از نون خوردن ننداز!!

؛ دوستان طبق توافق من همه بدهی 5 میلیون یوریی  کارخانه رو تقبل می کنم .انشالله دست و بالم که باز شد خورد خورد بدهی ها پرداخت میکنم.

؛ خوب پس قیمت کارخانه را چطور پرداخت می کنید؟
؛ اونم انشالله دست و بالم که باز شد به امید خدا برجام که به فرجام رسید یه مشت جنس تو انبار هست این ها را اگه مشتری پیدا شد می فروشم هم حقوق بچه ها هم بدهی دولت را پرداخت می کنم.

؛ داداش این جوری که نمیشه الان اون بالایی ها منتظرن یه چیزی بریزید به حساب خزانه!!

؛ خیر سرم با این وضع اقتصادی مملکت دارم  میرم توی دهن دیو ،کارخونه کلی بدهی داره، یه دونه شمش حلب فروش نداشتیم ، کارگرا حقوق نگرفتن ، اونوقت شما توقع پول نقد دارید!!

مش صفر ؛ این ها که گفتی تو دوره مدیریت خودت پیش اومد.
؛ ببین مش صفر بیا  برو از دکه دم اسکله چند تا فلافل بگیر بگو سس زیاد بریزه ، بگو انشالله شمش ها که فروختم کل بدهی رو یکجا میدم.

؛ داداش مردم یه موتور گازی معامله می کنن صد هزار تومن شیرینی میدن ،حالا ما یه کارخونه مفتی بهت دادیم میخوای بهمون فلافل بدیَ؟

نیم ساعت بعد
سند 6 دانگ سیم سربی در دست مدیر بود ، چند تا چک مدت دار هم تو جیب فروشنده بود، فروشنده ها در حالیکه فلافل می خوردند پشت یک نیسان آبی نشستند و به فرودگاه رفتند.
و سرانجام روزهای تحول اقتصادی با اخراج مش صفر و 400 کارگر کارخانه آغاز شد.

گلخنی. روزنامه دریا


طنز شونصدمین عطاری بندرعباس

شونصدمین عطاری

هر صنف و صنفی در بندرعباس فعال تر میشه فقط باعث خوشحالی و اشتغال می شود.

همین دیروز شونصدمین عطاری هم در خیابان بیست متری شاه حسینی افتتاح شد.
به جان عزیزتان اصلا نگران این نیستیم که بعضی از این عزیزان قرص و دوا می فروشند ، اصلا هم برایمان مهم نیست که چرا در این خیابان این قدر جوان سربه زیر در حال تردد به عطارهای هستند.

موضوع فقط سر این است که احتمالا سوزن اداره بازرگانی و اصناف گیر کرده و این بزرگواران همین جور هر کی تشریف میبره اونجا بهش مجوز عطاری می دهند.

عزیزانم به جان خودتان شونصد تا عطاری برای یک خیابان بیست متری باور بفرمایید کافی است ،اصلا یک عطاری زرنگ هم خوب فعال باشه می تواند به همه شهر ترامادول عرضه کند.اینکه عنایت کنید این صنعت نوظهور را به خیابان های دیگر هم منتقل کنید تا انشالله شاهد احیای اشتغال در همه جای شهر باشیم .


کلپک سلام

«،مارمولک بازی بعضی ها» بزرگترین امتیاز مارمولک جماعت ، زرنگی هست!

مثلا بصورت مکتوب به عده ای توهین می کنند، و در ادامه فحش نوشتن در جراید باب می کنند ،

به حدی که اگر فردا جلوی دکه ها عبارت+18 را مشاهده کردید تعجب نکنید، بعد هم با کلی جارو جنجال دوباره همان رویه را ادامه میدهند.

مارمولک ها به قبر پدرشان بخندن تا این حد زرنگ باشند، نهایت زرنگی ما اینکه موقع حمله پرنده های شکاری همرنگ محیط اطرافمون بشیم، یا روی دیوار عمه ملوک کمین بزنیم و با یک زبون درازی دو تا مگس یکجا شکار کنیم، یا فوقش در یکسال دوبار در فصل جفت گیری اسم نویسی کنیم!! دیگه نهایت زرنگی یک کلپک همین هست، اما باور بفرمایید اصلا توانایی نوشتن یک حرف رکیک رو اونم دوبار در یک هفته نداریم،

این دیگه یا خیلی باید مارمولک باشی یا اینکه زیاد مار خورده باشی افعی شده باشی که به این حد از زرنگی رسید. اما از این حرفها گذشته جلوی دروازه را میشه بست اما جلوی دهن شبکه های مجازی را نمیشه بست، ملت همین جور در حال محکوم کردن این رویه ناپسند هستند، اینکه در این دوره زمونه با این همه کاربر فعال خیلی نمیشه مارمولک بازی در آورد. و در آخر حقیر حتم دارم برای جلوگیری هتاکی در فضاهای واقعی و مجازی و حتی تلوزیون های ماهواره ای کارکردهای زیادی وجود داره اما هتاکی آن هم در یک نشریه مکتوب رو کجای دلم بگذارم!!

 

کنایه به فحاشی تیتر شده یکی از جراید خاص و توهین به هنرمندان کشور